لغت شناسانِ معاصر واژۀ قالی را ترکی و بنا بر مشهور منسوب به شهر قالی قَلا / قالیقَلا
واقع در ارمنستان دانسته اند. 1 این انتساب پایۀ متین تاریخی و لغوی ندارد، زیرا صر فنظر
از آنکه لفظ قالیقلا ترکی نیست بلکه شکل عربی نام ارمنی آن محل )کالی کلا( است،
در اساس متکی بر روایت متأخر و دهان ب هدها نگشتۀ یاقوت حَمَوی )وفات: 626 ق.( است
در مُعجَ مالبُلدان ، و بعدها به نقل از او درن زهَه القلوب حمدالله مستوفی تألیف 740 ق. 2 در
متون تاریخی جغرافیایی بسیار کهن تر، از سده های 3 و 4 ق.، نه به قالی بافی قالیقلا اشاره
رفته نه به ریشه گرفتن واژۀ قالی از نام آن شهر. کهن ترین متن در این باب فتو حالبلدان
احمد بن یحیی بلاذری، تألیف دهۀ 250 ق. است که وجه تسمیۀ قالیقلا را به شرح تمام
آورده است: «چون وی ]ارمنیاقس پادشاه ارمنستان[ بمُرد، زنش به پادشاهی رسید که
او را قالی می نامیدند و هم او شهر قالیقلا را بساخت و آن را قالی قاله نام کرد که معنی
آن احسان قالی است. تازیان قالی قاله را معرب نموده قالیقلا گفتند. 3» همچنینا لبُلدان
ابن فقیه همدانی، که در 280 ق. به تألیف درآمده در این باره جز این نم یگوید: «قالی قلا
]نام[ زنی بود که شهر قالی قلا را بساخت و آن شهر بدو منسوب بگشت 4» همچنین

است مسالک و ممالک اصطخری )وفات: 346 ق.( 5، صوره الارض ابن حوقل )تألیف پس
از 365 ق.( 6، حدودالعالم من المشرق الی المغرب )تألیف 372 ق.( 7 و احسن التقاسیم فی
معرفها لاقالیم مَقدِسی )تألیف 375 ق.(. 8
پژوه شهایی که به تازگی در متون پهلوی به انجام رسیده این احتمال را به میان
آورده که قالین و غالین در اصل به صورت کالین ) kālēn ( بوده که در ستایش سی روزه
و شایست و ناشایست ون یرنگستان مکرر آمده و در ستایش س یروزه به «بستران-بستر »
متصف گشته است. 9 کالین، که آن را در گزاره های متون پهلوی اغلب دارین )چوبین(
خواند هاند نیز خویشاوند Kārayan دانسته شده که در وندیداد 10 ب هکار رفته است. ]و[
باید از ریشۀ Kar باشد که ریشۀ واژۀ کاشتن است. در واقع، با توجه به گره که در تار و پود
فرش «کاشته » می شود، این نام پدید آمده است. کالین بر همان رسم و قاعدۀ تبدیل کاف
به قاف )مانند مبدل گشتن کاووس و کابوس به قابوس، و کُواد به قباد، و کَلات به قلات(
به صورت قالین متحول گردیده است. در تمام شمال افغانستان  حتی نزد ترکمان های
آن سامان  در شمال خراسان و در بخش عمده ای از فارس، خصوصاً ایلات لر کهگیلویه
و بویراحمد و ایل باصری و در نواحی مرودشت و کامفیروز و کُربال و داراب، کو چنشینان و
روستائیان به جای قالی، قالین )و بعضاً نیز غالی و غالین( گویند و «مردم کشمیر هم واژۀ
اصیل کالین را به کار م یبرند. 11»
لفظ غالی نیز از اوایل سدۀ 4ق. در شعر فارسی ماندگار گشته است:
نَپَرَد بلبل اندر باغ جز بر بُسَّد و مین ا نپوید آهو اندر دشت جز بر غالی و پَرنون
رودکی
بساط غالی رومی فکنده ام دو سه جای در آن زمان که به سویی فکنده ام محفور
فرخی
ضبط غالی تا سدۀ 11 ق. رسمیت دیوانی داشته و در فرما نها و احکام و دیگر اسناد
دیوانی و نیز وقف نام هها و قبال هها و دیگر سندهای محاضر شرع مصطلح بوده است.
در وقف نامۀ موقوفات گنجعلی خان در کرمان )مورخ 1008 ق.(، قالی را به صورت «فرش
غالی » نوشته اند. 12 ظاهر این است که رسمیت دیوانی و محضری واژۀ غالی در سدۀ 12 ق.
پایان پذیرفته، چون در طومار صَفّیه صفویه )گنجینۀ شیخ صفی (، مورخ 1172 ق.، همه جا
قالی و قالیچه ضبط شده است. ولی در فرش بافی عشایری و روستایی برخی مناطق ایران،
به ویژه فارس، لفظ غالی تا نیمۀ اول سدۀ 14 ق. به صورت نوشتاری، و در تداول و گفتار
مردم برخی نواحی تا زمان حاضر، روا و بر دوام مانده است. 13
قالین هم در شعر و نثر و فارسی پیشینۀ دیرین دارد: «مرد ره را بوریا قالین بوَد » از
سروده های خواجه عبدالله انصاری )وفات: 481 ق.( است، و شیخ ابوالفضل عَلامی، وزیر و
تاری خنگار اکبرشاه گورکانی، هم «قالیچۀ مخملی » نوشته است هم «سه زوج قالین دوازده
ذرعی 14» . وجود روستاهای قالینی در شهرستان جهرم و قالین قَیِه در تالش نیز پشتوانۀ
تاریخی جغرافیایی این نظریۀ زبان شناختی است. 15
سرآغاز مقالۀ بلند ) 155 ص( «فرش و فرش بافی در ایران »، در کتاب
تاریخ جامع ایران ، جلد هجدهم، مرکز دایره المعار ف بزرگ اسلامی، تهران 1393


قالیشویی غرب تهران ق ,قالی ,غالی ,، ,قالین ,تألیف ,و در ,که در ,به صورت ,را به ,ق ،منبع

واژه قالی

روفوگری قالی

قالیشویی شمال تهران

خدمات قالیشویی تهرانشهر

نکات مهم در شستشوی فرش دستباف

ارزانترين قاليشويی تهران با 30 شعبه فعال

تکمیل فرش چیست؟

مشخصات

آخرین جستجو ها

مرکز تات شناسی ایران خرید آنلاین پوستر دیواری ارزان چشم انتظارم تیوا باربری تهران فیلیکو بیگ گو تشریفات عروس خرید انواع قطعات هپکو وبلاگ آرکو فایل ارائه پروژه ، مقاله و تحقیقات دانشجویی